loading...
دانش اموزی
احسان بامری بازدید : 3 یکشنبه 06 بهمن 1392 نظرات (0)

یزگرد سوم : معلم تاریخ با عصبانیت از شاگرد پرسید؟

چه کسی یزد گرد سوم را کشت!

شاگرد با ترس جواب داد، آقا بخدا من او را نکشتم .


تقویم : روزی دانش آموزی به مغازه رفت و گفت: آقا تقویم دارید؟

فروشنده: بله، چه تقویمی میخواهید؟

دانش آموز : هر تقویمی که بیشتر تعطیلی داشته باشد!!!


زنگ مدرسه : ناظم مدرسه رو به احمد کرد و گفت: چرا هر روز بعد از زدن زنگ می آیی؟

احمد: آقا! تقصیر شماست که صبر نمکنید من به مدرسه برسم و بعد زنگ بزنید!!!


خوردن هندوانه: خواهر کوچکتر: خواهر جون خجالت نمیکشی، این هندوانه بزرگ را تنهایی خوردی،و فکر من نبودی؟

خواهر بزرگتر: بر عکس خواهر،همه اش به فکر تو بودم که مبادا یک دفعه سر برسی!!!

 

 

آخیش: پسر بچه: مامان ناهار چی داریم؟

مادر: کوفت و زهرمار.

پسر بچه: آخیش، خدا را شکر از دست املت راحت شدیم!!!



خوراکی: مجید: تو هر وقت در خانه سر یخچال می روی چی میخوری؟

عباس: کتک!!!

 

 

پیتزای هشت قسمتی:

یه نفر میره پیتزا فروشی و میگه: آقا پیتزای ما را شانزده قسمت کنید.

پیتزا فروشه میگه: پیتزای ما هشت قسمته .

آن شخص میگه: آخه اون دفعه که هشت قسمت کردین ، سیر نشدم!!!


 

دانش آموز: دانش آموز: آقا من اومدم خودم را بیمه کنم.

کارمند بیمه: بسیار خوب، در مقابل چه حوادثی ؟

دانش آموز: در مقابل عوارض ناشی از کتکهای معلّم!!!



علّت تنبیه: مادر: چرا بچه رو میزنی؟

پدر: برای اینکه کارنامه اش را فردا میگیره، و من فردا میخواهم برم مسافرت و نیستم!!!!

 

 

حرف اضافی: معلم رو به دانش آموزی کرد و گفت: اگر می خواهی حرف بزنی، از کلاس برو بیرون.

دانش آموز گفت: اما آقا بیرون از کلاس کسی نیست که با او حرف بزنم!!!

 


چه کم داری: معلم به حسین: آخرتو چرا این قدر تنبل هستی، مگر تو از غلام حسین که همیشه شاگرد اول است چه کم داری ؟

حسین: خوب اینکه معلومه، یک غلام!!!



تشویق خسیس: پدر خسیسی که می خواست فرزندش را تشویق کند، به اوگفت: پسر گلم اگر توی امتحانات نمره بیست بیاری تو را میبرم بستنی فروشی و تا میتوانی به بچه های که می خورند رو تماشا کنی!!!


غیبت: مدیر مدرسه ای پدر دانش آموزی زا احضار کرد و به او گفت: آقا پسر شما زیاد غیبت میکند.

پدر دانش آموز که از سواد چندانی برخوردار نبود گفت: آقای مدیر بنده شرمنده ام، بفرمایید غیبت چه کسی را کرده است تا پدرش را در بیارم!!!!


تاکسی تلفنی: یه نفر زنگ می زنه به تاکسی تلفنی و میگه آقا ماشین دارین ؟ مردی که پشت تلفن بود جواب میده: بله داریم. طرف میگه: خوش به حالتون ، ما نداریم!!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 1,884
  • کدهای اختصاصی

    کد جملات په نه په



    ساعت فلش

    
  • انجمن
  • جاوا اسكریپت

    کد ذکر ایام هفته

    پیچک

  • ابزار جدول لیگ فوتبال
  • 
  • انجمن